Sunday 26 February 2012

رابطه رئیس جمهوری پوتین با ایران



کارشناسان در انتخاب پوتین به مقام ریاست جمهوری روسیه در ۴ مارس ۲۰۱۲ تردیدی ندارند. پیروزی پوتین چه پیامد‌هایی برای ایران خواهد داشت؟ نویسندگان زندگینامه وی دراین‌باره توضیح می‌دهند.
ولادیمیر پوتین در سال ۲۰۰۷  برای شرکت در نشست نوبتی رهبران کشورهای حوزه‌ی دریای خزر به ایران سفر کرد. وی نخستین رئیس جمهور روسیه است که پس از سفر استالین، رهبر شوروی سابق در سال ۱۹۴۳ برای شرکت در "کنفرانس تهران"، از ایران دیدن کرد.

پوتین در تهران با آیت‌الله علی خامنه‌ای هم ملاقات کرد. خامنه‌ای به پوتین گفت: «ایران مستقل به نفع روسیه است، وجود روسیه مقتدر هم به نفع ایران است.» پوتین در پاسخ ابراز کرد: «منافع ملت روسیه در وجود یک ایران قوی و مؤثر درعرصه بین المللی نهفته است».

امکان فروش سامانه‌ی اس ۳۰۰ به ایران با انتخاب پوتین

برخی از کارشناسان روسیه از جمله النا دونایوا، کارشناس ارشد بخش ایران انستیتوی شرق‌شناسی علوم روسیه بر این باور هستند که احراز مقام ریاست جمهوری روسیه توسط پوتین به نفع جمهوری اسلامی ایران است.

وی در این رابطه می‌گوید: «با روی کار آمدن پوتین امکان همکاری بیشتر نظامی ایران و روسیه وجود داد. مسئله‌ی تحویل سامانه‌ی موشکی اس ۳۰۰ هم ممکن است با روی کارآمدن پوتین به ایران حل شود، زیرا روسیه هیچوقت اعلام نکرد که مناسبات نظامی کشورش با ایران قطع شده و مقام‌های روسی فقط گفتند تحویل موشک‌های اس ۳۰۰ به تعویق افتاده و حالا با رئیس جمهور شدن پوتین بازهم  این مسئله طرح خواهد شد و همکاری در این رشته ادامه پیدا خواهد کرد.»
پیامدهای رئیس جمهور شدن پوتین برای ایران

النا دونایوا معتقد است که رویدادهای "بهارعربی" روسیه و ایران را به هم بسیار نزدیک کرده است. وی یادآورمی‌شود که انتخاب پوتین پیامدهای رضایت‌بخشی برای ایران و رهبران آن خواهد داشت.

به نظر او ادامه‌ی پشتیبانی روسیه از ایران در سازمان ملل متحد، مخالفت با تشدید تحریم‌ها علیه ایران وهمچنین مانع شدن حمله‌ی احتمالی علیه ایران از جمله پیامدهای خوب انتخاب پوتین به ریاست جمهوری روسیه برای ایران خواهد بود.
پوتین آیت‌الله‌ها را دوست ندارد

آلکساندر راهر، کارشناس شورای روابط خارجی آلمان و مولف کتاب "پوتین بعد از پوتین" می‌گوید، «ولادیمیر پوتین آیت‌الله‌ها را دوست ندارد». به نظر راهر موضع روسیه در خصوص ایران و غرب فقط نقش میانجی است و این موضع با انتخاب پوتین به مقام ریاست جمهوری روسیه ادامه خواهد یافت.
وی اضافه می‌کند: «پوتین قصد دارد یک میانجی واقعی باشد. در دکترین او ایران از جایگاه مهمی برخوردار است و پوتین تلاش می‌کند بازار ایران را از دست ندهد و قصد دارد دیپلماسی متعادلی را بین ایران و آمریکا حفظ کند.»
امید رهبران رژِیم به حمایت پوتین از ایران
راهر در صحبت‌های خود با دویچه وله خاطرنشان می‌کند، اگر رهبران سیاسی یا دینی ایران امیدی به حمایت‌های پوتین دارند، بیهوده است.وی تاکید دارد: «در ده‌ سال گذشته ایران باور کرده بود که روس‌ها کمک خواهند کرد تا این کشورعضو "سازمان همکاری‌های شانگهای" شود، اما روس‌ها با آن مخالفت کردند. روسیه سامانه موشکی اس ۳۰۰ را هم به ایران نفروخت، بنابراین رهبران ایران باید آگاه شده باشند که روسیه فقط میانجی است، نه متحد ایران».
شعارهای ضدآمریکایی پوتین
پوتین به عقیده‌ی بسیاری از کارشناسان از یک جهان چندقطبی حمایت می‌کند. سخنان ضدآمریکایی او بویژه در رسانه‌های جمهوری اسلامی ایران انعکاس وسیعی می‌یابد.

راهر مولف زندگینامه پوتین و نویسنده‌ی پرفروش‌ترین کتاب‌های مربوط به روسیه در آلمان می‌گوید: «ایرانی‌ها ضدآمریکایی واقعی‌اند و تقریبا در آستانه‌ی یک جنگ با غرب قرار گرفته‌اند. اما پوتین جنگی با غرب ندارد و نمی‌خواهد به دوره‌ی جنگ سرد بازگردد. گرچه میان این کشور و آمریکا در ارتباط با نقش روسیه در اروپا و در تقابل با ناتو اختلاف  وجود دارد، اما این اختلاف در قیاس با اختلاف ایران با آمریکا در درجه‌ی دوم قرار دارد.»

راهر نتیجه می‌گیرد: «پوتین برای مدرن‌سازی روسیه نیاز شدیدی به غرب دارد و علیه غرب اقدامی نخواهد کرد. اما وی مخالف هرگونه جنگی علیه ایران است و میان ایران و غرب میانجیگری خواهد کرد.»
بر خلاف راهر، النا دونایوا کارشناس ارشد بخش ایران انستیتوی شرق‌شناسی علوم روسیه براین باوراست که انتخاب پوتین چشم‌انداز خوبی برای مناسبات ایران و روسیه خواهد داشت. اما این کارشناس تاکید دارد در نظریه سیاست خارجی روسیه فدراتیو نوشته شده، مهم‌ترین هدف روسیه میل به روابط خوب و استراتژیک با ایالات متحده آمریکا و اروپای غربی است.
دونایوا می‌‌افزاید: «ایران برای روسیه هم اهمیت دارد. در ظرف ۶ ماه گذشته تماس‌های روسیه با ایران گسترش پیدا کرده و بازدیدها، مبادلات و کنفرانس‌ها بیشتر شده وهر دو کشور دررفع اختلافات در خاورمیانه، قفقاز و آسیای میانه تشریک مساعی می‌کنند، به‌طوری‌که برخی از محافل سیاسی ایران حتی در مورد امکانات همکاری استراتژیک روسیه و ایران صحبت می‌کنند.»
به گفته‌ی دونایوا: «اما روسیه به همکاری استراتژیک با ایران علاقه‌ای ندارد، زیرا ایران کشورهای آمریکا و اسرائیل را دشمن خود تلقی می‌کند. برای مسکو آمریکا رقیب است، نه دشمن.»
پوتین فلسفه‌ی اسلامی و عمرخیام را دوست دارد
آلکسی موخین، مدیر"مرکز مطالعات سیاسی در مسکو" و مولف "زندگینامه‌ی ولادیمیر پوتین" هم پیش‌بینی می‌کند که پوتین رئیس جمهور خواهد شد و تغییری در سیاست خاورمیانه‌ای روسیه ایجاد نخواهد شد. وی می‌گوید، پوتین قصد ندارد ایران و سوریه را از دست بدهد و تعادل انرژی در اروپا نیز به هم بخورد. وی علاقه‌ی ویژه‌ای به ایران و سوریه دارد و مسائل مربوط به ایران را به دقت دنبال می‌کند.  آلکسی موخین خاطرنشان می‌کند: «پوتین توجه ویژه آمریکا به ایران را هم درک می‌کند. وی خود از سیاست‌های آمریکا رضایتی ندارد و این مسئله در سخنان ضدآمریکایی او انعکاس می‌یابد.»
آلکسی موخین در توصیف علائق شخصی پوتین هم می‌گوید، گرچه وی درباره‌ی ملاقات با آیت‌الله خامنه‌ای تابه‌حال سخنی نگفته اما او به فلسفه‌ی اسلام علاقه نشان داده و عمرخیام را هم دوست دارد.

طاهرشیرمحمدی
تحریریه: بهمن مهرداد

به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

Saturday 18 February 2012

اکبر گنجی پیش از این دروغ گفته از این پس هم دروغ خواهد گفت



اکبر گنجی پیش از این دروغ گفته

از این پس هم دروغ خواهد گفت
اکبر گنجی دروغگوی هدفمندی است که برای رسیدن به هدف های خود دروغ می گوید. او جوانی بوده است با استعداد و توانایی های متوسط ولی خواست او این بوده است که بسرعت از نردبان ترقی بالا رود و زودتر به بیش از آنچه حق او بوده است دست یابد. ولی برخلاف خواست او در دوران رژیم محمد رضا شاه پهلوی کشور دارای حساب و کتاب و استانداردهایی بود که افراد برحسب آن استانداردها در موقعیت های شغلی متناسب با توانایی هایشان به مقام و درآمد می رسیدند بدان معنا که بدانگونه نبوده است که به افراد آنچه که می خواستند داده شود. از این رو اکبر گنجی که مانند دزدان و غارتگران که می خواهند یک شبه به مال و منال کلان دست یابند استانداردهای رژیم شاهنشاهی را برای رسیدن به خواسته های خود مناسب ندیده بود براهی گام نهاد که بدون زحمت و دارا بودن صلاحیت به همه خواسته های خود برسد.
در سال 57 موقعیت برای اگبر گنجی و افرادی مانند او فراهم شد و انقلاب که نه در جستجوی افراد صالح و سازنده بلکه در جستجوی افرادی بود که با نابرخورداری از تربیت اخلاقی که سازنده وجدان اخلاقی است و از سیاهکاری ها یعنی کشتار انسان ها، چپاول اموال مردم و تجاوز به زنان و دختران و پسران و روا داشتن هرگونه ظلمی بنوع انسان بطور اعم و هم میهنانشان بطور اخص نه تنها پرهیز نداشته بلکه بنوعی رضایت خوی پلیدشان را موجب می شده است.
اکبر گنجی مانند همه افراد فاقد شرف و وجدان انسانی، پیوستن به انقلاب را راه رسیدن به هدف های پلید خود دانست و چون از هوش و دانش نسبی برخوردار بود انقلاب بسرعت و آسانی او را پذیرفت. اکبر گنجی که خمینی  را در تسلط برایران موفق دید با هوشمندی او را بت خود نامید و موفقیت از او اینجا آغاز شد.
نظام خمینی "ل" برای پیروزی کامل انقلاب و جلوگیری از شکست و عقب گرد جامعه پشیمان شده بسوی گذشته دچار کمبود آدمکش بود زیرا مردم ایران در دوران پیش از انقلاب دارای روحیه و تفکر انسانی بودند و بجز معدودی بیمار روانی به کشتار انسان ها آنهم کشتار هم میهنان خود فکر و اراده نمی نمودند. در نتیجه خمینی "ل" برای تأمین آدمکش به تعداد کافی سه روش را برای کشتارهای وسیع خود برگزید. این سه روش عبارت بودند از:
1 – آزاد گزاردن مجاهدین خلق )مجاهدین خلق های نفتی( و تشویق آنان به کشتار مخالفان انقلاب و مخالفان خود مجاهدین که بیشترین آنها سربازان، درجه داران و افسران دلاور نیروهای مسلح شاهنشاهی بودند. در این زمینه اعضاء سازمان فدائیان خلق هم در اندازه خود در کنار مجاهدین از کشتن هم میهنان خود از فعالیت باز نایستادند.
2 – آدم کش های فلسطینی که یاسر عرفات صادرکنندۀ آنان به ایران و خمینی "ل" واردکننده آنان بود و در مقابل چک پنج میلیون دلاری دریافت نمود.
3 – تشکیل و سازماندهی سریع سپاه پاسداران به عاملیت محسن سازگارا و فرماندهی محسن رضایی و آغاز کردن کار آن با افرادی که در ایجاد و توسعه شورش های پیش از سقوط 57 برای پیروزی انقلاب فعال بوده اند که اکبر گنجی یکی از برگزیدگان آنان بود.
در رژیم اسلامی ایران وفاداری به رژیم عامل اصلی ترقی و رسیدن به مقامات بالاست و یکی از مهمترین دلایل وفاداری فرد نسبت به رژیم بستگی دارد به تعداد انسان هایی که او بخواست رژیم کشته است. این مانند روشی است که در اقتصاد و مدیریت تولید Piece work گفته می شود، یعنی میزان دستمزد یک کارگر بستگی دارد به تعداد واحدهای کالایی که او تولید نموده یا به مرحله ویژه ای از تولید رسانده است.
سپاه پاسداران به فرماندهی محسن رضایی در کنار محسن سازگارا در هفته اول آغاز کار سپاه هفتصد ایرانی را کشتند و آنطور که گفته شده است چهارصد نفر از کشته شدگان روحانیون طرفدار شاه و نظام شاهنشاهی بوده اند. در این کشتارها اکبر گنجی از نظر تعداد  Piece work مقام اول را بدست آورده بود.
نشان دادن وفاداری به رژیم از طریق کشتار همراه با بهره مندی از اندازه ای از هوش و دانش اکبر گنجی را از مقام یک پاسدار معمولی آدمکش به عضویت سازمان مخوف سیاسی عقیدتی وزارت اطلاعات رژیم اسلامی ارتقاء داد.
در مورد برخورد اکبر گنجی با هاشمی رفسنجانی در رابطه با انتشار کتاب عالیجناب سرخ پوش چیزی نمی دانم فقط می دانم که گفته شده است که کتاب مزبور نه تنها لطمه ای به رفسنجانی وارد ننموده بلکه به نوعی باعث شهرت بیشتر او نیز گردیده است و در مورد چند سال زندانی بودنش هم گفته شده است که موضوع چندان جدی نبوده است بلکه زندانی بودن او هم مانند زندانی بودن عباس امیر انتظام به مدت طولانی ظاهری و تبلیغاتی بوده است.
درخواست بخشش و نقد دروغ ها:
اکنون که مجموعه عواملی مانند انزوای جهانی، ورشکستگی اقتصادی، گرانی و فقر و بیکاری و فساد و نارضایتی نود و پنج درصدی مردم از رژیم، نزدیک شدن سقوط رژیم اسلامی را نوید می دهند، سران و عوامل رژیم بوحشت افتاده و هر یک از وحشت آتش همه گیر انقلابی که در پیش است به دنبال راه گریزی می گردند. از جمله سید محمد خاتمی و اکبر گنجی هر یک پیشنهاداتی را ارائه کرده اند. سید محمد خاتمی پس از آنهمه خیانت ها و جنایت هایی که به ملت ایران روا داشته است با وقاحت آخوندی پیشنهاد بخشش می دهد و اکبر گنجی با بیشرمی انقلابی سخن از نقد دروغ هایی که منجر به سقوط ایران در سال 57شده است را بمیان می آورد. این دو دستمال کاغذی استعمار غافل از آنند که ملت ایران طرح و برنامه انتقام هولناکی را از همه جنایتکاران و عوامل سقوط 57 و عوامل ادامۀ آن خیانت را طرح و برنامه ریزی نموده است. طرح و برنامه انتقام و مجازات خیانتکاران به ایران و ملت ایران به گونه ای تهیه شده که هیچیک از جنایتکاران را امکان گریز از آن نخواهد بود.
شاه و ممانعت از اصلاحات؟!
اکبر گنجی و همپالکی هایش نه تنها در دوره سلطنت شاه درباره او و نظام او به مردم ایران دروغ گفته اند بلکه پس از شهادت او هم دروغ سازی و دروغگویی درباره آن ابرمرد را ادامه داده اند. اکبر گنجی چند سال پیش در یکی از لجن پراکنی هایش در همین امریکا گفت: «شاه جلو اصلاحات را می گرفت». او می دانست که رضا شاه و محمد رضا شاه در درازای یکهزار و چهارصد سال از تاریخ ایران به گونه منحصر مبتکر اصلاحات اساسی و مترقیانه و سازنده در ایران بوده اند.
دو مورد از اصلاحاتی که شاه در ایران انجام داده است نه تنها اصلاحات بلکه تغییرات زیربنایی نظام اجتماعی بوده اند. این دو مورد یکی لغو نظام ارباب و رعیتی که ریشه در فئودالیزم قرون وسطی داشت نظامی که در ایران به نظام ارباب و رعیتی مشهور بود. در نظام ارباب و رعیتی )فئودالیزم( مالک، زمین مالک افرادی که روی زمین او کار می کردند نیز بوده است. در ایران قبل از لغو رژیم ارباب و رعیتی رابطه مالک و زارع به منزله رابط او با ابزار کار بوده است نه رابطه انسان با انسان. تغییر اجتماعی دیگری که شاه در ایران انجام داد اهداء حقوق مساوی به زنان با مردان بود.
زنانی که در کشورهای اسلام زده به مدت یکهزار و چهارصد سال است از کلیه یا اکثر حقوق انسانی محرومند و امروزه با جزئی تغییراتی وضع به همان منوال باقی مانده است. در صورتیکه زنان ایران در سایۀ اهداء حقوق مساوی با مردان حتی در رژیم زن ستیز اسلامی وضعشان از نظر حقوقی تغییر چندانی نکرده است.
مشکل خمینی "ل" با پادشاه ایران بر سر همین دو تغییر اجتماعی زیربنائی بود، در مورد لغو نظام ارباب و رعیتی که همراه بود با اصلاحات ارضی مشکل اساسی خمینی این بود که شاه بدون توجه به درخواست های باصطلاح روحانیون در مورد مستثنی شدن زمین های وقف (اوقاف) از اصلاحات ارضی زمین های مزبور را مشمول قانون اصلاحات ارضی نمود و آخوندها را از درآمد کلان بدون کار و زحمت محروم فرمود. مشکل دیگر خمینی با پادشاه ایران بر سر اهداء حقوق مساوی با مردان به زنان بود که شاه بیت آن حق شرکت در انتخابات به زنان ایران بوده است. در این مورد چون خمینی دست پرورده و عامل استعمار سیاه بود طبق خواست همان استعمارگر اصرار داشت که زنان ایران که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دادند (می دهند) از فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کنار گذارده شوند و در نتیجه کارائی کل کشور به نصف کاهش یابد. آنچه که در دو مورد اصلاحات شاه یعنی لغو ارباب و رعیتی و اهداء حقوق مساوی با مردان بزنان اهمیت دارد اینست که رژیم اسلامی نه توانست نظام ارباب و رعیتی را به ایران برگرداند و نه قادر شد که زنان ایران را از انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم نماید.
بهر روی، اکبر گنجی و اکبر گنجی ها چه به دروغگوئی های خود در مورد پادشاه ایران و نظام کشور تحت رهبری او اعتراف کنند یا نکنند، تاریخ با اینکه قاضی تنبلی است در مورد محمد رضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران خیلی زود به قضاوت نشست و به حقانیت و معصومیت او رأی داد.

دکتر ابوالقاسم – صمدانی
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

Sunday 12 February 2012

بیست و پنجم بهمن روز فریاد رفــراندوم برای رسیدن به آزادی



میرویم در این روز برای بزرگداشت همه جانباختگان سرزمینمان که برای
آزادی ما  ازجـان خود گذشتــند حماسه ئی دیگر بپا کنـیم و با فــریاد شعــار
رفراندوم لرزه بر اندام دیکتاتور و حامیان اش بیاندازیم . در رابطه با 25 بهمن
و شعار رفراندم رضا پهلوی دیدگاه خودرا بدین گونه که در زیرمشاهده میکنید
اعلام کرده اند:

رفراندوم رفراندوم، این است شعار مردم

 بیست و پنجم بهمن، فریاد آزادی


یادشان زمزمه نیمه شب مستان باد     تا نگویند که از یاد فراموشانند


این روزها را با گرامیداشت خاطره دو فرزند دلبند سرزمینمان، محمد مختاری و صانع ژاله و همچنین همه جانباخته گان راه آزادی گرامی می داریم. به دل شکسته و پر از اندوه و روح خستگی ناپذیر مادران و پدران محمد مختاری، صانع ژاله، سهراب، ندا و دیگر فرزندان دلیر و جاودان این سرزمین ، سوگند که تا آخرین نفس و با تمام نیرو به دادخواهی خون همه فرزندان ایران بر خواهیم خاست و تا آزادی همه زندانیان سیاسی-عقیدتی از پا نخواهیم نشست.


رفراندوم، رفراندوم
این است شعار مردم


خداوند نگهدار ایران باد
رضا پهلوی  
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

Sunday 29 January 2012

مهاتما گاندی مظهر مقاومت مبارزات بدور از خشونت.


پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنست که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی. مهاتما گاندی
تمامی گناهان ، نهانی صورت می گیرد. آن لحظه ای که درک کنیم خداوند حق بر افکار ما گواه است ، شاید رها و آزاد شویم. مهاتما گاندی
هیچ چیز نمی تواند مانع آن شود که به همسایگان خویش در ماورای مرزهای خود نیز خدمت کنیم . ماهاتما گاندی
خود را قربانی کنیم بهتر است تا دیگران را. گاندی
این مرزها را هرگزخداوند به وجود نیاورده است . ماهاتما گاندی
من به کسانی که از مذهب خود با دیگران سخن می گویند و تبلیغ می کنند مخصوصاً وقتی که منظورشان این است که آنها را به دین خود در آورند هیچ اعتقاد ندارم. مذهب و اعتقاد با گفتار نیست بلکه در کردار است و در این صورت عمل هر کس عامل تبلیغ خواهد بود . ماهاتما گاندی
این کتاب به توصیه سازمان تربیتی و علمی فرهنگی ملل متحد (یونسکو) و برای تجلیل از گاندی گرد آوری شده است. متن اصلی آن در سال 1958 به زبان انگلیسی انتشار یافت. این کتاب منتخبی است از کتابها، مقالات، مصاحبه ها و نطقهای گاندی . ماهاتما گاندی
من از محدودیتها و نارساییهای خود آگاهم و این آگاهی تنها مایه قدرتم می باشد. آنچه در زندگی خود انجام داده ام بیش از هر چیز دیگر در نتیجه اطلاع و قبول محدودیتها و نارساییها بوده است . ماهاتما گاندی
یک چنین آدمی را که مظهر استقامت و نافرمانی مدنیست باید پرستش کرد حیف که در بحبوحه بحرانهای کنونی جای چنین آدمها خالیست . 
شاهزاده رضا پهلوی در باره لزوم اندیشیدن و بکار بستن شیوه های مبارزاتی این شخصیت مبارز  اظهاراتی را در وبگاه خودشان انتشار داده اند که عینا در زیر مشاهده می نمائید 



ماهاتما گاندی


نماد مقاومت به دور از خشونت 

« برای کسی که اندیشه عدم خشونت را در خود پرورده، تمام عالم یک خانواده است; نه ترسی به دل دارد و نه کسی از او می ترسد.» ماهاتما گاندی



ماهاتما گاندی - مسافر آفریقای جنوبی- توسط بازرس بلیت و تنها بخاطر رنگ پوست از قطار به بیرون پرت شد. همان سبب گشت که آن وکیل جوان، عزم خود را برای مبارزه ای بدور از خشونت با تبعیض نژادی و بی عدالتی که نسبت به هموطنانش روا می‌‌رفت، جزم کند.

۱۸ سال بیشتر نداشتم که حق بازگشت به وطن را از من گرفتند. در گیر و دار شور و هیجانات انقلابی، رژیم دیکتاتور مذهبی جایگاه خود را در کشورم تثبیت کرد. هر روز، منتظر شنیدن اخبار اسفناک اعدام و قتل و ترور یکی از هم میهنانم بودم یا این که به من بگویند که جایی از سرزمینم مورد حمله نیروهای عراقی واقع شده است. این سال های تبعید که خشونت، فضای مقاومت و مبارزه برای رسیدن به آزادی را در درون و برون از مرزهای کشورمان پر کرده بود، افکار من به آن مرد بزرگ -ماهاتما گاندی- نزدیک و نزدیک تر می شد. مردی که نماد آیین مبارزات بدون خشونت است. 

ماهاتما گاندی، مرد جوان گمنامی بود که در ۱۹ سالگی از وطنش کوچ کرد و پس از ۲۰ سال، به عنوان پایه گذار آیین مقاومت بدور از خشونت، به هندوستان باز گشت. گاندی برای رسیدن به آزادی، عدالت و برابری، اجتناب از خشونت و جنگ، جنبش نافرمانی مدنی ای را پی ریزی‌ کرد که با برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز" راهپیمایی نمک" سبب  لغو انحصار نمک توسط بریتانیا شد.  

ماهاتما گاندی توانست اندیشه مبارزه بدون خشونت را به مردمانش بیاموزد. جنبش "هند را ترک کن" که حاصل کمیپن نافرمانی جنبش "نمک" بود، نقطه عطف بزرگی‌ در مبارزات بدور از خشونت برای دستیابی به آزادی گشت که سرانجام در ۱۵ اوت ۱۹۴۷ به استقلال هند انجامید. 

۶۴ سال از ترور گاندی ملقب به ماهاتما (به معنی‌ روح بزرگ) می گذرد. امروز را به نام ماهاتما گاندی و عدالت و آزادی گرامی می‌ دارم. مرد بزرگی‌ که شیوه مبارزه او برای رسیدن به عدالت و آزادی، الهام بخش من بود و آن را از سطر به سطر کتاب‌هایش در‌‌یافتم. 

اندیشه گاندی هرگز نمی‌‌میرد که پایبندی او به اصولی معنوی برای رسیدن به عدالت در شیوه مقاومت و مبارزه بدور از خشونت، الگوی آزادیخواهان جهان شد. امروز کشور هند، یکی از بزرگ ترین دموکراسی های جهان است و جامعه آن با داشتن یک حکومت پایدار و دموکرات، از آزادی های مدنی و قوه قضاییه مستقل و مطبوعات آزاد برخوردار گشته است. 

باور من به مبارزات به دور از خشونت به عنوان روشی‌ کار ساز برای تغییرات بنیادین در ایران بر مبنای این حقیقت شکل گرفته است  که در نهایت می تواند نتیجه‌اش فراگیر و همیشگی‌ باشد . این روش نه نشان از "بی‌ ارادگی" است که در واقع پیکاری " پرتوان و فعال " است. این مبارزات بر پایه اصول معینی چون جدایی دین از حکومت، انتخابات آزاد، سالم و عادلانه، حکومت مردم بر مردم، جامعه مدنی و ترقی‌ خواهی‌ پایه ریزی شده است. چنین نهضتی تمام اقشار جامعه را در بر می‌‌گیرد که به دور از انتقام جویی‌ها و ماورای هر انگیزه‌ای از خشونت، در پی‌ سرنگونی حکومت دیکتاتوری مذهبی‌ هستند.

کمپین صلح فعالان در تبعید، فردا ۳۰ ژانویه، در تدارک گردهمایی برای یادبود این رهبر بزرگ در بنای مهاتما گاندی، برای نشر پیام صلح مردم ایران « نه به جنگ، نه به دیکتاتور و نه به خشونت » می باشد را سر خواهند داد. دستشان را به گرمی می فشارم و بر این باورم که ایران زمین - مهد آیین مهر- دوباره نمادی از عشق و صلح و سربلند در این جهان خواهد شد. اگر به خود باور داشته باشیم، می‌ توان با نیک اندیشی، نیک گفتاری و نیک کرداری  به مقصود نهایی که عدالت و برابری و صلح و آزادی است رسید، آینده ای که در آن همه شهروندان ایرانی از هر اندیشه، دین، جنسیت و قومی بتوانند با صلح و صفا و حقوقی برابر در کنار هم زندگی‌ کنند.

بنا به درخواست اعضای کمپین « صلح فعالان در تبعید »، جهت همراهی و حمایت از کمپین به آدرسhttps://www.facebook.com/PAC.DELHI مراجعه نمایید.


خداوند نگهدار ايران باد 
رضا پهلوی
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

انقلاب سفید ،سفید بود یا سیاه




انقلاب سفید ،سفید بود یا سیاه
یکی از مباحثی که بسیاری از دوستان در مورد آن به آرائ یکسان نرسیده و با تردید وتشکیک نسبت به آن گفتگو می شود ،انقلاب سفید یا انقلاب شاه ومردم است که در ششم بهمن 1341 با اتفاق آرا به تصویب و اجرا رسید.
شاید آمار و گستره این مصوبه نشان دقیقی از سفید یا سیاه بودن آن باشد.
لذا می خواهیم با توجه به آمار و ارقام تا حدودی انقلاب را به ویژه در بحث اصلاحات ارضی که موجب بیشترین برخورد تفکرها می باشد بررسی کنیم.
انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم ابتدا در 19 دی ماه سال 1341 در کنگره ملی شرکتهای تعاونی روستایی ایران توسط محمد رضا پهلوی شاهنشاه وقت ایران با سخنرانی زیراعلام گردید.
«به حکم مسئولیت پادشاهی و و وفاداری به سوگندی که در حفظ حقوق و اعتلاءملت ایران یاد کرده ام ،نمی توانم ناظر بی طرفی در مبارزه قوای یزدانی با نیروی اهریمنی باشم زیرا پرچم این مبارزه  را خود بر دوش گرفته ام . برای آنکه هیچ قدرتی نتواند در آینده رژیم بردگی دهقان را از نو بر مملکت مستقر سازد و ثروتهای ملی کشور را به تاراج جماعتی قلیل بسپارد ،بنام رئیس قوای سه گانه مملکتی برای استقرار این اطلاعات از طریق مراجعه به آرائ عمومی مستقیماً به مردم ایران رجوع کنم ،تا بعد از این منافع خصوصی هیچ کس و هیچ گروهی قادر به محو آثار این اصلاحات که آزاد کننده دهقان از زنجیر اسارت رژیم ارباب و رعیتی و تأمین کننده آینده بهتر و عادلانه تر و مترقی تری برای طبقه شریف کارگر و بهبود زندگی کارمندان صدیق و زحمتکش دولت و رونق زندگی اصناف و پیشه وران نباشد.»
این طرح که به طور کلی در 19 ماده ( در ابتدا 6 ماده و تا پایان سال 55 به 19 ماده افزایش پیدا کرد) تصویب شد که برخی از این مواد به شرح زیر است:
·        اصلاحات ارضی
·        ملی شدن جنگلها و مراتع
·        فروش سهام کارخانه های دولتی به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضی (مکمل اصل اول)
·        سهیم شدن کارگران در سود کارگا ها
·        اصلاح قانون انتخابات
·        ایجاد سپاه دانش
·        تشکیل سپاه بهداشت
·        تشکیل  سپاه ترویج وآبادانی
·        تشکیل خانه های انصاف
·        ملی شدن آب
·        نوسازی کشور در تمالم مظاهر زندگی آن در شهرو روستا
·        انقلاب اداری و آموزشی کشور.
·        و .......
حال باید دید از این طرح در آن برهه از زمان چگونه بایستی نام برد. طرحی که اجرای آن مستلزم سر شاخ شدن با اکثریت خانها ،اربابان،ارتجاعیون و بر افرازندگان پرچم سرخ در سراسر کشور بود.
بد نیست برای درک بهتر موضوع  به ذکر نمونه ی امروزی این موضوع بپردازیم.
در حال حاضر با توجه به اتفاقات اوایل انقلاب 57 ، شاهد تصرف ناروا و نابجای چندین هزار هکتار از زمینهای افراد مختلف توسط روستائیان در سراسر کشور  هستیم و در مقابل احکام خلع ید وضع شده به دست قوه ی قضائیه  که با عدم توانایی در اجرای آن به پرونده های راکد بایگانی های دادگستری تبدیل شده است این شبه را در ذهن هر ایرانی ایجاد میکند که این ضعف قدرت اجرایی و یا مصلحت اندیشی که هر دو مخالف روح قانون و لوس کننده حکم قاضی می باشند را چگونه می شود تفسیر کرد .
با  ذکراین مثال به 45 سال پیش می رویم ،زمانی که با اعلام انقلاب سفید ،دولت ناچار بود به مقابله با هزاران ارباب گردن کلفت سرکش ،  که مانند یک حکومت محلی  مجهز به توان مالی ،انسانی و حتا تسلیحاتی   بودند.
در مقایسه این دو برهه با یکدیگر که در یکی مقابله با سرکشان پر زور و دیگری مقابله نکردن با افراد سرکش ناتوان روستایی را شاهدیم به چه  نتیجه ای میتوان رسید ؟
سطح توانایی وشجاعت در این دو برهه را با نظری بی طرفانه وغیر مغرضانه چگونه می توان ارزیابی کرد؟
چگونه میشود توجیه کرد: از سویی تخریب برخی از پاسگاهها توسط عده روستایی در مخالفت با حکم قاضی  و عدم ابراز مخالفت مستقیم عده ای ارباب قدرتمند از سوی دیگر را.
پس با بیان سطح و فراگیری این طرح و مقابله با اشخاصی که حتی برای ناموس و جان رعیت خود تصمیم می گرفتند مزدوری ! یا شجاعت را می توان دید.
و اما مخالفان انقلا ب سفید پس از اعلام:
·        نخستین گروه مخالف این طرح که طبیعی نیز به نگر میرسدهمان ملاکین و اربابانی بودند که قرار بود کاسه استثمارشان بشکند(قابل ذکر است نگارنده ،خود از نوادگان یکی از همان اربابان (البته از نوع رحیمش ) است و بیشترین زیان را از اصلاحات ارضی دیده و شاید اگر خود نیز در آن زمان بودم در مقام مخالف بر می آمد. بهتر است رو راست باشیم)
·        و اما گروه مخاف دوم و سوم همانند همشه  هر  چه دشمن بگوید خطاست- دوباره به مخالفت بر خاستند ،همان اتحاد نامقدس سرخ و سیاه
البته نگارنده از هدف این دو گروه بی اطلاع است !زیرا تا جایی که میداند قوای سرخ در جهت تقسیم هر چه بر روی کره خاکی است گام بر می دارد و حال که تقسیم می شود در مقام مخالف بر می آید! (ای عجبا)
در مورد ارتجاع سیاه نیز به همین بسنده کنم که هرچه از هدف قوای سرخ فهمیدیم از اهداف ارتجاع سیاه هم می فهمیم!
ارتجاع سیاه  مخالفت خود را در خرداد42 نشان داد و قوای سرخ در 21 فروردین.
 در این زمینه بهتر است از نظر مبتکر جمله "اتحاد نا مقدس سرخ و سیاه " جویا شویم. او می گوید:« در همان موفع، و در همان نطق خود(19/10/41) پیش بینی می کردم که مسلماً عوامل ارتجاع سیاه که بخاطر حفظ منافع خود مایلند ملت ایران در غرقاب مذلت و فقر و بیعدالتی بماند ،و قوای مخرب سرخ که هدف آنها اضمحلال مملکت است ، در تخریب این برنامه خواهند کوشید .
آن پیش بینی کاملاً وارد و واقع بینانه بود ، زیرا بلا فاصله اقدامات تخریبی فراوانی حتی همراه با قتل و شرارت آغاز شد که مهمترین آنها بلوای جنوب و غائله نا میمون تهران در خرداد سال بعد بود. این غائله بتحرک عوامل ارتجاع توسط شخصی صورت گرفت که مدعی روحانیت بود ولی اصلاً معلوم نبود خانواده وی از کجای دنیا آمده است .در عوض مسلم بود که این شخص ارتباط مرموزی با عوامل بیگانه دارد ،بطوریکه بعداً دیدیم که رادیو های آوارگان بیوطن حزب سابق توده یعنی حزبی که اصولاً با خداشناسی مخالف بود از این شخص به کرات به عنوان آیت اله تجلیل کردند و مقام او را به اصطلاح به عرش رسانیدند ،ولو اینکه احیاناً تحریکات این شخص از جای دیگر آب می خورد. 
.......بلوای پانزدهم خرداد 1342 بهترین نمونه اتحاد نا مقدس دو جناح ارتجاع سیاه و قوای مخرب سرخ بود که با پول دسته ای از ملاکین که مشمول قانون اصلاحات ارضی شده بودند انجام گرفت.
اوباشان یا فریب خوردگانی که در این بلوا شرکت داشتند چه کردند ؟ در خیابانهای تهران به زنهای بی دفاع حمله بردند. اتومبیل های حامل دختران دانش آموز را شکستند . کتابخانه پارک شهر را آتش زدند .ورزشگاه را خراب کردند . مغازه های مردم را به تاراج دادند. وبدین ترتیب تراز نامه واقعاً پر افتخاری را از این اتحاد نامقدس بر  جای نهادند.
یک مضهر دیگر از فعالیت این نیروهای تخریبی ،واقعه بیست ویکم فروردین 1342 بود . صبح آن روز ،هنگامیکه مانند روزهای دیگر به دفتر کار خودم در کاخ مرمر میرفتم،یک سرباز گارد که مثل همه سوگند وفاداری یاد کرده بود با رگبار مسلسل در صدد قتل من بر آمد . ولی مشیت کامله الهی که مرا تا آنوقت بار ها نجات داده بود در آن روز نیز مرا از یک مرگ حتمی حفظ کرد .منتها در راه اجرای این مشیت الهی دو نگهبان پاکدل و وظیفه شناس برای حفظ من با فداکاری جان خویش را از کف دادند و شربت شهادت را نوشیدند.
عامل این سوء قصد در همان موقع بدست این نگهبانان از جان گذشته از پای در افتاد ،ولی محرکین اصلی او اندکی بعد کشف و باز داشت شدند و با اظهارات ایشان پرده از روی توطئه ای که تکوین یافته بود برداشته شد.هدف از این توطئه این بود که با کشتن من وضع و نظام موجود مملکت بهم بخورد و جنگ داخلی وبخصوص جنگهای پارتیزانی در جنگلها و کوهستانهای کشور شروع شود ،تا بقول خود این دولتهای بزرگ وادار به دخالت در امور ایران گردند.
......همچنانکه بلوا  وغارت پانزدهم خرداد ارمغانی بود که ارتجاع سیاه برای ما آورده بود ،این توطئه نیز ارمغانی بود که کمونیست های ایرانی تربیت شده در انگلستان برای مردم ما تهیه دیده بودند.»
داوری با خواننده
با توجه به مطالب ارائه شده ، برخی یکی از عوامل مهم انقلاب 57 را اصلاحت ارضی میدانند .

انتقادات:
بیشترین انتقادات نسبت به طرح اصلاحات ارضی را میتوان به 4 نقد عمده تقسیم کردکه به شرح وتوضیح هر یک به شکل مبسوط خواهیم پرداخت.
1)     کاهش تولید در بخش کشاورزی
2)  تجزیه شدن زمینهای کشاورزی به قطعات کوچکتر و متعاقب آن دشواری در برنامه ریزی در این بخش
3)     ایرانی نبودن و سفارشی بودن طرح
4)    افزایش شهر نشینی و کاسته شدن از جمعیت روستا ها
کاهش تولید در بخش کشاورزی
بسیاری از منتقدان این طرح ،تحلیل رفتن و کاهش محصولات کشاورزی در سطح کشور را یکی از نقاط ضعف این طرح می دانند.
برای روشن شدن این موضوع بهتر است به برنامه ای که در مرحله سوم اصلاحات ارضی یعنی مکانیزه کردن کشاورزی ایران پس از هزاران سال به اجرا در آمد بپردازیم.
این در حالی بود که تا به این تاریخ به دلایل زیر نمیتوانیم شاهد بازدهی حداکثر از زمینها و باغات باشیم.
·        عدم انگیزه رعایا(کارگران) به دلیل استثمار از سوی اربابان
·   مکانیزه نشدن و کشت سنتی در زمان یاد شده(به طوری که نخستین تراکتور در سطح یکی از مناطق شمالی کشور پس از انقلاب سفید بکار گرفته شد)
·   کثرت بیش از حد املاک و عدم مدیریت دقیق بر آنها که در برخی موارد این وسعت به چندین قریه وروستا میرسید
و اما برنامه مرحله سوم اصلاحات ارضی جهت مکانیزاسیون کشاورزی در ایران به صورت زیر بود.
ترویج مکانیزاسیون کشاورزی متناسب با شرایط طبیعی و اقلیمی مناطق مختلف کشور /ترویج اصول آبیاری/توسعه وتعمیم مصرف کود شیمیایی/حفظ محصولات کشاورزی از خطر آفات و امراض در مزارع و انبارها/تربیت کارشناسان فنی در رشته های مختلف/انتقال صحیح محصولات کشاورزی از مناطق تولید به مراکز مصرف/تقویت وتوسعه شبکه شرکتهای تعاونی وواحدهای زراعی وتشکیلات مشابه دیگر/ تثبیت واحد اقتصادی در کشاورزی/تلفیق دامداری با زراعت/ تشویق سرمایه گزاری خصوصی در فعالیتهای کشاورزی و دامداری از طریق تأمین کمکهای فنی و اعطای وامهای نظارت شده/ تلفیق برنامه ها کشاورزی با برنامه های صنعتی کشور/عمران اراضی بایر/ بیمه تولیدات زراعی و دامی/تشکیل شرکتهای اقتصادی تولیدات کشاورزی
این برنامه منجر به هوده هایی شد که در بخش نتایج به بررسی آنها می پردازیم.
تجزیه شدن زمینهای کشاورزی به قطعات کوچکتر و متعا قب آن دشواری در برنامه ریزی در این بخش:
یکی دیگر از انتقادات که برخی از منتقدان به این طرح می گرفتند و می گیرند خلاء مالی و پشتیبانی اربابان در جهت توسعه بخش کشاوزی وتجزیه شدن زمینها به قطعات کوچکتر و متعاقب آن دشواری در برنامه ریزی در بخش کشاوزی است.
 در پاسخ به این انتقاد باید گفت: همزمان با اجرای این طرح (اصلاحت ارضی) تعاونیهای بسیاری در سراسر کشور ،در روستاهای مختلف ایجاد شده و با هماهنگی و یکپارچه شدن برخی از زمینها ،دادن تسهیلات،واگذار ی نهاده های کشاورزی به زارعین و آموزش کشاورزان وحتی فرستادن برخی به کشور های پیشرفته جهت فراگیری روشهای نوین کشاورزی،باعث شد این مشکل نیز از میان برداشته شود کما اینکه در برهه ای از زمان با تشکیل واحدهایی بنام واحد سهامی زراعی در بزرگتر شدن زمین های یکپارچه در جهت برنامه ریزی دقیق تر ،این مشکل نیز مرتفع شد. به صورتی که در واقع زمین مبدل به سهم شدو هرکس به نسبت زمینی که به این واحدها میسپرد  از درآمد ناشی از تولید سهم میبرد و در واقع این سهام بود که خرید و فروش میشد نه زمین.چرا که در اثر تقسیم یا وراثت و یا احیاناً خریدوفروش موجب کوچکتر شدن واحد زمین دریافتی از سوی کشاورز نشود و با این عمل وسعت برخی از زمین های یکپارچه به 500هکتار رسید که این خود در جهت مکانیزه شدن کشاورزی گامی موثر و مفید بود.
این نکته نیز فراموش نشود که ماده 19 قانون اصلاحات ارضی تصریح میکند"هرگونه معاملاتی نسبت به اراضی واگذار شده که منجر به تجزیه آن اراضی به قطعات کوچکتر از حداقلی گردد که از طرف وزارت کشاورزی برای هر منطقه تعیین میشود ممنوع و باطل است"
در چنین مواردی حتی وراث متوفی یکی از سه کار زیر را بایستی انجام می دادند :
·   درباره ی اداره ی ملک با یکدیگر به توافق برسند و آنرا به صورت همان واحد زراعی که هست مشترکاً اداره نمایند
·        به زارع دیگری در همان قریه بفروشند
·   در اختیار شرکتهای تعاونی دقریه و یا واحدهای سهامی زراعی قرار گیرد تا عایدات آن بین وراث تقسیم شود.
شایان ذکر است تا پایان سال 45 بیش از 7000 شرکت تعاونی با قریب به 900000 عضو در کشور تأسیس شد و خوزه فعالیت آنها تقریباً16000 روستا را شامل میشد
این در حالی است که غالباً زمینهایی که در ابتدای انقلاب57 به ناحق  به دست روستائیان افتاد به قطعات بسیار کوچک تقسیم شد تا جایی که در برخی موارد مساحت زمین از مرزهای آن کمتر است.
ایرانی نبودن و سفارشی بودن طرح
شبهاتی از قبیل ایرانی نبودن این طرح ، وارداتی بودن آن و ترومنی بودنش از همان ابتدای ابلاغ به گوش میرسید که این موضوع را با ذکردو نکته تشریح میکنیم:
·        نظرات شاه در کتاب انقلاب سفید(که شاید به دلیل غرض ورزی برخی مورد پذیرش نباشد)
·        سابقه تفکر و اجرای اصلاحات ارضی
محمد رضا پهلوی در کتاب انقلاب سفید خود می نویسد:« امرسن،نویسنده و متفکر بزرگ امریکایی قرن نوزدهم،گویی درست در وصف انقلاب ما نوشته است:«در تاریخ اصلاحات،هر طرح وقتی واقعاً اصیل وخوب بوده که حاصل اندیشه و خواست صحیح یک نفر یا  یک اجتماع بوده ،ولی هر وقت که فقط از دیگران گرفته شده بجای سود ،زیان بخشیده است»»
او با ذکر اهدافی از قبیل توجه به معنویات و آزادیهای فردی واجتماعی واین اصل کلی که هر نوع آثار استثمار و هر وضعی که فقط بنفع یک اقلیت محدود و بزیان اکثریت باشد باید از میان برود می گوید: بخاطر تحقق این هدفها بود که می بایست اصلاحات ارضی انجام گیرد و اصول فئودالیسم و روابط ارباب ورعیتی از میان برود،می بایست روابط کارگر با کارفرما بر اساس جدیدی قرار گیرد  که کارگر خودش را استثمار شده احساس نکند ،می بایست نیمی از جمعیت مملکت یعنی جامعه ی زنان ایرانی دیگر در زمره دیوانگان و بدکاران از حقوق اجتماعی خود محروم نباشد ،می بایست ننگ و بلای بیسوادی از مملکت ما ریشه کن شود..................می بایست آثار عقب افتادگی در دهات کشور از میان برود.»
البته وی استفاده از تجربیات جهان پیشرفته را نیز در جهت بالندگی این انقلاب مثبت ارزیابی می کند و می گوید:«بدیهی است اصول کل انقلاب ایران غیر قابل تغییر است ، ولی اگر در فروع و در طرز اجرای این اصول احتیاج به ترمیم و تکمیل پیدا شود .............مسلماً از این طرق استفاده خواهیم کرد ، زیرا ماخویش را در چهار دیواری هیچ گونه عقاید منجمدی محبوس نکرده ایم.
این انقلاب ،بهمان جهاتی که گفته شد ، میتواند خود را همواره و بآسانی با احتیاجات اجتماع ایران و طبقات مختلف جامعه ایرانی و درعین حال با پیشرفتهای علمی وفنی واجتماعی دنیای کنونی تطبیق بدهد،و این قدرت واقعی انقلاب ماست.
ما معتقدیم که دیگر دوران اصول مرامی خشک و انعطاف ناپذیر گذشته سپری شده ،و بسیاری از مرامها بدان صورتی که اصل عرضه شده اند نمی توانند جوابگوی احتیاجات جامعه ای باشند که پیوسته در حال تحول است،و طبعاً بهمین جهت است که عملاً شاهد تغییر و تحول تدریجی این مرامها هستیم.»
و اما تشریح دلیلی دیگر دال بر ایرانی بودن انقلاب سفید:
نخستین بار اصولی پنجگانه در جهت تأمین حداقل احتیاجات از قبیل بهداشت،مسکن،پوشاک ،خوراک و فرهنگ برای همه مردم البته نه به گستردگی انقلاب سفید- در 2 سال پس از به پادشاهی رسیدن محمد رضا پهلویهنوز جنگ دوم جهانی تمام نشده بود- توسط ایشان به مسئولین توصیه می شود و در همان زمان بموجب فرمانی تمام املاک مزروعی خود را به دولت واگذار میکند تا عواید آن در راه بهبود کشاورزی صرف شودکه شوربختانه با اقبال آنها روبرو نشد.
در دومین بار در سال 1329 شاه در فرمانی مشعر بر تقسیم و فروش املاک خصوصی خود،نسبت به این مهم اقدام کرد که با مخالفت نخست وزیر وقت بار دیگر از این کار جلوگیری به عمل آمد. خود او در کتاب انقلاب سفید مینویسد:«اندکی بعد نخست وزیر وقت که با تظاهر به احساسات ضد انگلیسی روی کار آمده بود(در حالیکه خود او قبلاًبتوصیه سفیر انگلیس در تهران به ولایت فارس منصوب شده بود ،ودر زمان خود من نیز وقتی پیشنهاد کردم که نخست وزیر شود شرط قبول این سمت را موافقت انگلستان دانست) با تمام قوا از اجرای برنامه تقسیم املاک شخصی من جلوگیری کرد.............وفقط بعد از سقوط او بود که مجدداً کار تقسیم این اراضی آغاز گردید»
 با این همه تا اواسط سال 1337 بیش از 200000 هکتار از زمین های مزروعی شاه بین 25000 کشاورز تقسیم شد و بسیاری از جوانان روستایی برای فراگرفتن کشاورزی نوین به خارج از کشور گسیل شدند.
برای بار سوم نیز در سال 1338 دولت وقت به دستور شاه لایحه ای به مجلس برد که میزان اراضی مزروعی که یک نفر و یا یک دسته مشترکاً در ملکیت خویش داشتند محدود می شد و می بایست هر چه اضافه داشتند به دولت بفروشند تا دولت نیز به قطعات کوچکتر به کشاورزان خرده بفروشد.
اما این قانون نیز به دلیل آنکه بیشتر نمایندگان  را همان ملاکین وسرمایه داران تشکیل می دادند مسکوت ماند.
پس می توان نتیجه گرفت : با توجه به اینکه 2 سال پس از پادشاهی محمد رضا شاه هنوز ترومنی در سطح اول سیاست جهان وجود نداشت که به شاه  این توصیه یا دستور را بدهد. پس چه کسی این دستور را به او داد!!؟
با ذکر دلایل فوق شاید تا حدی از شبهات این مقوله کاسته شده باشد. شاید هم نه!!!! 
افزایش شهر نشینی و کاسته شدن از جمعیت روستا ها
بطور کلی کاسته شدن از جمعیت روستا وپر جمعیت شدن شهر را از دو دیدگاه کاملاً متضاد میتوان نگریست
·        آنکه این امر طبیعی بوده و عامل مضری برای جامعه نمی تواند باشد
·   یک عامل مضر برای جامعه وباعث تداخل فرهنگ شهری و روستایی و متعاقب آن ناهنجاری های اجتماعی
نگارنده نه به عنوان یک جامعه شناس ،که هچ تخصصی در این زمینه ندارد به عنوان یک نظرشخصی و یک حساب دو دوتا چهار تا این اتفاق را  خواه نا نا خواه برای هر کشور در حال توسعه یا پیشرفته ای می توان حدس زد .زیرا اگر قرار بود تمام روستائیان در روستاهای خود باقی بمانند ناچار به استفاده از نیروی بیگانه برای حرکت  صنعت و... بود و آنگاه انگ اجنبی پرستی !!!!!
از سوی دیگربه مساحت زمینهای کشور که افزوده نمی شود ( مگر با کشورگشایی) بلکه این جمعیت است که روز به روز  افزایش می یابد و میزان زمینهای واگذار شده کفاف فرضاً یک خانواده 5 نفری که هر یک از فرزندان صاحب خانواده ای شوند را نخواهد داد.
پس بایستنی است در جهت صنعتی شدن،تجارت و... گام برمی داشتیم تا مشکلات عدیده ای از این قبیل در کشور رخ ندهد و باعث ناهنجاری نشود .چرا که تقویت توأمان بخش صنعت و تجارت و ... با بخش کشاورزی باعث جذب نیروهای روستایی می شد.
این حسن یا عیب (ورود روستائیان به شهر ها ) خواه ناخواه به وجود می آمد و شاید با تقویت روستاها و رونق آنها واز سوی دیگر تقویت بنیه اقتصادی کشور و حمایت از بخشهاییاز جمله گردشگری میشد روزی را متصور بود که مانند برخی از کشور های پیشرفته جهان شهرنشینان دوباره به روستاهای امن خود مهاجرت کنند.
شایان ذکر است لازمه هر توفیق ،هزینه است و چه بهتر که در بهترین زمان و با کمترین هزینه صورت پذیرد.
البته شاه افزایش جمعیت شهر نشینی نسبت به روستا نشینی را  به عنوان یک هدف می داند و می نویسد « فراموش مکنیم که ما برای اینکه  کشوری کاملاً مترققی بشویم ،باید حتماً یک مملکت صنعتی شویم . لازمه چنین تحولی این است که ترکیب فعلی جمعیت کشور که تقریباً 65% آن در روستاها و 35% در شهر ها زندگی می کنند تغییر کند بطوریکه نسبت کشاورزان از یک ربع کشور بیشتر نباشد.»
اما حال که با شکل طرح و ابعاد مختلف آن آشنا شدیم بهتر است برای روشن شدن بیشتر وتشخیص سفیدی از سیاهی به ذکر چند آمار تکان دهنده! در چند سال پس از انقلاب سفید بپردازیم:
نتایج انقلاب سفید
رقم تولید ناخالص ملی از ابتدای انقلاب سفید تا سال پیش از انقلاب 57 از حدود 340 میلیارد ریال به 5682 میلیارد ریال رسید یعنی در طول تنها 15 سال این تولید 16.7 برابر شد و از لحاظ حجم پس انداز ملی که مشخصه سلامت وضع اقتصاد عمومی می باشد از 45 میلیارد ریال به 1509 میلیار د ریال افزایش یافت.(این ارقام را با توجه به ارزش پولی در آن سالها در نظر بگیرید)
رشد سالانه کشور که سالها  پس از انقلاب سفید یکه تاز بالا ترین رشد اقتصادی جهان بود در سال 56 نیز  با رشد 13.8 % همچنان رباینده این گوی از دیگر کشور ها بود .
درآمد سرانه متوسط که در آغاز انقلاب سفید 174 دلار بود در نیمه نخست سال 56 به 2220 دلار رسید.
کشور ایران که تا سال 1973 در فهرست بیست کشور ثروتمند جهان که توسط صندوق بین المللی پول ارائه می شد ،جایی نداشت در سال 1978(1356) مقام سیزدهم این فهرست را  به خود اختصاص داد.
صنعت خودرو سازی با 21% رشد که بیش از رشد اقتصادی کشور هم بود به 10کشور اروپایی ، آسیایی و آفریقایی صادر می شد.
اما نتایج انقلاب سفید بصورت اجمالی در بند های مختلف  این طرح:
اصلاحات ارضی و کشاورزی
·   از تراز نامه اجرای مراحل سه گانه اصلاحات ارضی در دوران پانزده ساله ی انقلاب سفید می توان به صورت نمونه آمار زیر را استخراج کرد:
·    تشکیل 2871 شرکت تعاونی روستای در حوزه ی عمل 45891 روستا با عضویت قریب به 2800000 نفر.
·        تشکیل 147 اتحادیه تعاونی روستایی با 2855 شرکت عضو
·   تشکیل  شرکت سهامی زراعی در 816 روستا و مزرعه با  مساحت 400000 هکتار زمین که بیش از 300000 نفر از کشاورزان و خانواده های آنان از مزایای آن اشتفاده می کردند.
·   تشکیل 35 شرکت تولید روستایی به منظور یکپارچگی اراضی مزروعی کشاورزان در 214 روستا و مزرعه با مساحت 88000 هکتار و با بیش از 57000 نفر عضو .
·        تأسیس خانه فرهنگ روستایی که بیش از دو میلیون نفر روستایی از امکانات آنها استفاده کردند.
·   تأسیس 749 مهد کودک که در آنها قریب به 25000 کودک 3 تا 6 سال با یک وعده غذای روزانه  مشغول به تربیت بودند
·   طبق آمار رسمی رشد مداوم و ممتد تولیدات کشاورزی ایران در دوران پانزده ساله اجرای برنامه  های اصلاحات ارضی تا پیش از انقلاب 57 از حد متوسط 5% در سال بیشتر بود.
منبع طبیعی
§        جنگلها
در حدود 120 میلیون هکتار جنگلها و مراتع کشور به منظور بهره برداری ملی در اختیار دولت قرار گرفت.
ایجاد 28000 هکتار جنگل مصنوعی
ایجاد 5000 هکتار فضای سبز در اطراف شهر های بزرگ
تر بیت و تجهیز بیش از 4000 نیرو در جهت محافظت از منابع طبیعی
اجرای طرح جنگلدار ی در 615000 هکتار از 1300000 هکتار جنگلهای قابل بهره برداری شمال
حدود 39000 هکتار جنگل کاری
نهال کاری و بذر کاری حدود 800000 هکتار جهت تثبیت شنهای روان
مقایسه شود با کاهش جنگلها ی شمال کشور از 3400000هکتاربه1800000 در 10سال اخیر(75تا85)
§        آب
احداث 5 سد عظیم که با 8 سد ساخته شده پیشن رویهم با 13 میلیارد متر مکعب ظرفیت تقریبی در آبیاری منظم بیش از  800000 هکتار زمین  که نیمی از این آنها تازه به زیر کشت رفته  بودند بکار گرفته شد
تولید 1804000 کیلو وات برق آبی از سدهای ساخته شده
پیگیری احداث 5 سد دیگر با آبیاری 127000هکتار زمین و97000 کیلو وات برق آبی
مطالعه 4 سد عظیم دیگر
احداث 28 سد انحراف به منظور انحراف آب به سمت زمینها
هدف گزاری برای استفاده کامل و بهینه از منابع آب در جهت تولید 50 میلیارد کیلو وات ساعت انرژی برق  و افزایش سطح زیر کشت آبی از 3.7 ملیون هکتار به 15 میلیون هکتار
تولید برق
ظرفیت تولید نیروگاههای کشور که در آغاز انقلاب سفید تنها 850 مگا وات بود در سال 56 به حدود 7500 مگاوات رسید و تولید کل آنها در همین مدت از 2338 میلیون کیلووات ساعت به بیش از 20 میلیارد کیلووات ساعت رسید.
چشم انداز سرانه برق که در پایان برنامه سوم 154 کیلو وات  بود برای پایان برنامه ششم عمرانی کشور 1500کیلو وات  در نظر گرفته شده بود(البته پایان برنامه ششم به دلیل وقوع انقلاب 57 رخ نداد)
پیگیری عملیات اجرایی2 نیروگاه برق هسته ای در دست ساخت با ظرفیت 2400 مگا وات  و مطالعه چند نیروگاه اتمی دیگر
کار
§   ایجاد اشتغال بیش از یک میلیون نفر در بخش صنعت و گشایش کارخانه های عظیمی همچون ذوب آهن،ابزار ماشین،آلومینیوم ،تراکتورسازی، پتروشیمی، خودروسازی
§        مجاب کردن کارفرمایان به بستن پیمانهای جامع(سهیم کردن کارگران در منافع کارگاهها)
§        128 برابر شدن سود ویژه ای که برای کارگران کشور پرداخت شده در طول 14 سال-
§        اعلام سیاست کار مبتنی بر:
·   سیاست اشتغال با هدف برخورداری هر ایرانی از یک شغل مولد و حمایت منطقی  از ثبات شغلی(با استفاده از جابجایی در شغلهای دیگر در صورت بیکار شدن به هر دلیلی از شغل خود و برخورداری از بیمه بیکاری )
·   سیاست مزد: تعیین حداقل مزد کارگر ساده در هر سال با توجه به نیاز های ضروری و هزینه زندگی وایجاد نظام طبقه بندی مشاغل برای نخستین بار در جهان
·   سیاست بهره وری : تشویق کارگر به ارتقاء کارگاه به این صورت که افزایش  مزد کارگران با بهره وری رابطه مستقیم داشت
دموکراسی
تغییر قانون انتخابات و حق شرکت زنان به عنوان بزرگترین دست آورد آن
افزایش تعداد آرا  در انتخابات
آموزش
·   تعداد دانش آموزان سراسر کشور در ابتدای انقلاب سفید تنها 1.5 میلیون نفر بود که این  رقم  به کمک حدود یکصد هزار سپاهی دانش در طول 15 سال پس از انقلاب سفید به 8.5 میلیون نفر رسید یعنی رشدی بالغ بر 560%
·        نسبت اشتغال به تحصیل 6 تا 10 سال از 46.4 % به 74.4% رسید
·        افزایش 324 درصدی تعداد مدارس
·        اعلام 93.3%  در هدف گزاری پایان برنامه ششم برای کودکان لازم التعلیم 6 تا10 ساله
·        ایجاد دوره های تحصیلی آموزش برای بزرگسالان 15 تا 35 ساله که نتوانسته اند به مدرسه بروند
·        ایجاد آموزش عشایری برای عشایر که مدتی از سال در کوچ بودند.
·        تعلیم کودکان استثنائی
·        ایجادجهاد ملی سواد آموزی
·   پیش بینی 2500تا 2700 میلیارد ریالی در بخش آموزش در برنامه ششم عمران کشور در مقابل سرمایه گزاری 45 میلیارد ریالی در این بخش در برنامه عمرانی سوم و آغاز انقلاب سفید (شایان ذکر است با توجه به اجرای دقیق برنامه های چهارم وپنجم وحتی پیشی گرفتن از این برنامه ها در برخی موارد محقق شدن برنامه ششم نیز دور از ذهن نبود)
بهداشت
آموزش  22000 دختر وپسر سپاهی بهداشت شامل دکتر ، لیسانس و دیپلمه و انجام وظیفه 14000 نفر از آنها
افزایش تعداد روستائیان مشمول خدمات بهداشتی از کمتر از یک میلیون  به هشت میلیون نفر
اشتغال به کار 1422 مرکز بهداشتی و درمانی روستایی  با 1290 پزشک (لازم به تذکر است بعضی از این پزشکان به دلیل گستره  طرح وکمبود پزشک از کشورهای هند ،بنگلادش و پاکستان به شکل موقت  استخدام شده بودند-مقایسه شود با صادرات پزشک و کمبود سرانه پزشک کشور در حال حاظر)
ایجاد 400 آزمایشگاه مجهز در روستا ها
حمایت از مادران باردار و کودکان شیر خوار (اصل شانزدهم انقلاب سفید)در جهت تندرستی و برومندی و پرورش نسل آینده به منظور تغییر چهره نسل به سوی نژادی به مراتب تن درست تر و بالنده تر
واکسیناسیون
تهیه شناسنامه بهداشت برای تمام مردم ایران
آبادانی و مسکن
شامل دو اصل هشتم و یازدهم انقلاب بود که اجرای آنها را سپاهی با عنوان سپاه ترویج وابادانی عهده دار بود.
هر سپاهی ترویج و آبادانی موظف بود شناسنامه ای برای منطقه عمل خویش با بررسی امکانات  و مشکلات اقتصادی ،اجتماعی ،فرهنگی و کشاورزی آن و راه حل های این مسائل را تهیه نمایندکه تراز نامه فعالیتهای آنها در قالب ساختن را ه ها،مدارس،مراکز تجمع ،گرمابه های عمومی همچنین افزایش تولید گندم و علوفه و برنج و بهبود کشت دانه های روغنی و احیا تاکستانها و طرح توسعه قطبهای کشاورزی خود را نشان داد  وهر ساله 3800 نفر در مدارج دیپلم،فوق دیپلم ،لیسانس و بالاتر برای خدمت در این سپاه  انتخاب و برای آموزش نظری و علمی به مرکز آموزش و ترویج کشاورزی کرج اعزام میشدند.
تا پایان سال 56 شمار این سپاهیان به حدود 34000 نفر رسید .
نتایج دیگر بند ها همانند  امور قضایی در قالب خانه های انصاف ،مبارزه با فساد و انقلاب اداری  نیز مانند دیگر بند ها  مثبت بوده است که از حوصله این مقاله خارج است
سخن پایانی
در پایان هوده ای که می توان گرفت یادآوری سخن امرسن است که در ابتدای مقاله از زبان شاه یاد شد.
همچنین آمار های بالا باعث شد که بسیاری از سازمانهای جهانی و دولتمردان کشور های گوناگون پیروی از اصول انقلاب سفید را به دیگران پیشنهاد کرده و نوع طرح و اجرای آن را به آنها توصیه نمایند.و این خود در خور تآمل و تعمق است  ودلیلی دیگر بر ایرانی بودن  این طرح زیرا آمریکا فقط به ایران این طرح را دستور نداده بود!!!!-
مطلب دیگری که باید به آن پرداخت این است که در برخی موارد اجرای طرخ به دلیل سوء استفاده تعدادی از دست انر کاران به نحو احسن انجام نپذیرفت  و یا موجب اجحاف به قشری دیگر  گردید که البته در مقابل آمارهای ذکر شده و قبول اینکه لازمه هر پیشرفتی پرداخت هزینه است  میتوان آنها را مورد چشم پوشی قرار داد.
تنها در پایان می توان گفت :
                شاید
                              این انقلاب سیاه بود

پی نوشتها:
انقلاب سفید  -محمد رضا پهلوی-
به سوی تمدن بزرگ- محمد رضا پهلوی 
کارنامه وزارت  خانه ها
.......................



به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed