Wednesday 29 May 2013

چگونه روش صحیح نافرمانی مدنی حکومتی را فلج و نابود میکند

تجربه استفاه نمودن از نافرمانی های مدنی یک ملت، در برابر حکومتی که در مملکت ایشان حکم می راند؛ نسبت به تجربه های مشابه آن توسط ملتی در یک سرزمین دیگر، تفاوت فراوانی با هم دارند؛ که رعایت موضوعات تأثیر گذار بر آن حرکت ملی را ایجاب می نماید.

توجه به شرایط فرهنگی و بافت ساختار اجتماعی مردم یک سرزمین، و نیز موقعیت جغرافیائی و آب و هوای آن دیار، همچنین میزان درک مادی و معنوی ایشان از مسائل مطرح در جامعه شان، موارد مهم و قابل توجهی، برای کسانی به شمار می آیند؛ که مایلند هنگام اعلام نارضایتی خودشان، از حکومت و دولتی که در سرزمین ایشان حاکم می باشند و آنرا اداره می کنند در نظر گرفته بشوند؛ تا بتوانند نتایج خوب و رضایت بخشی از تلاش خویش در به کار گیری نافرمانی مدنی که انجام می دهند به دست بیاورند. 

این امر یک مورد استثنائی برای مردم یک کشور خواهد بود، که جهت اعتراض به شرایط پیش آمده در میهن شان، که از اشتباهات دست اندر کاران اداره امور مملکت ایشان پدیده آمده است به عمل بیاید. بدیهی است که چنین امر مهمی را نمی توان با ساده انگاری و بدون برنامه ریزی های صحیح به انجام رساند. بنابراین تحقق پیروزی در به کارگیری نافرمانی مدنی برای چنین ملتی، غیر از موارد بالا، توجه به نکاتی است که گروه متشکل در یک نافرمانی مدنی، به همه آنها دقت نظر داشته باشند و برای تک تک برنامه هائی که در این رابطه در نظر می گیرند؛ مسؤلانه و مدبرانه عمل بکنند.

ابتدا باید دانست که مرا از نافرمانی مدنی چیست و اصولا ازآن چه می دانیم؟ مدنیت که همان شهرنشینی است، بدون رعایت همه اصول اجتماعی مندرج در قوانین شهری معنا و مفهومی نخواهد داشت؛ از اینرو متصدیان امور در یک شهر یا کشور، با تدوین قوانین و مقرراتی در آن سرزمین، می کوشند که همه کارها بر اساس رعایت قانون در هر موردی به انجام برسد. نظم و قانون نیز اگر در مملکتی به اجرا در بیاید که با اصول دموکراسی مأنوس است و به آن توجه داشته باشد؛ در چنین شهر و کشوری شهروندان آن سرزمین، نیازی به انجام دادن نافرمانی مدنی ندارند. اما اگر قانون باشد، ولی آن به گونه ای تدوین یافته که مستبدانه بوده، و بدون در نظر گرفتن حقوق و آزادی و دموکراسی برای همه شهروندان آن جامعه تدوین بگردد؛ تردیدی نیست چنانچه آن ملت بخواهند حقوق ضایع شده خودشان را به دست بیاورند، ناگزیرند به کاری دست بزنند که آن قوانین ضد بشری را مورد هدف قرار بدهد!

مبارزه مردم با مقرراتی که حقوق فردی و اجتماعی ایشان را خدشه دار می کند؛ سرپیچی کردن از قوانینی که آزادی های فردی و گروهی مردم یک اجتماع را، در دست اندازهای مهلک خودش متزلزل می نماید؛ مخدوش نمودن مقررات و انتظاماتی که خودشان آکنده از مواردی می باشند، که نظم بشری یک جامعه را برهم می زنند؛ نافرمانی مدنی نامیده می شوند. نادیده گرفتن فرامین اجتماعی موجود در یک حکومت مستبد و خودکامه، دفاع کردن از شخصیت و کیان بشری یک فرد در جامعه ای که در آن زندگی می کند؛ احترام گذاشتن به منش انسانی افراد توسط خودشان در یک حکومت ناسنجیده و زورمدار و خودمختار است؛ جامعه ای که حاکمانش بوئی از انسانیت نبرده باشند؛ و همه نظم و قانون و مقررات موجود نزد حاکمیت کشور آنها، برخاسته از قوانینی باشند که کیان انسانی یک آدم را از او می گیرند؛ و وی را به تن دادن به اموری دور از خواسته های قلبی خودش وا می دارند؛ بایستی که آن حاکمیت خودکامه را، با نافرمانی های مدنی، که از سوی همان مردم ستمدیده اعمال خواهند گردید؛ به نیستی و نابودی کشانده بشود. تا ملتی از یوغ اسارت مشتی ناانسان رهائی بیابد و خود و میهنش را از کام دژخیمان آن حکومت دیکتاتوری برهانند!

چنین امر مهمی نیاز به تدبیر کافی و اندیشه های کارآمد دارد. یک گروه به تنهائی نمی تواند دست به نافرمانی مدنی بزند. در این رابطه باید گروههای چندین نفره متفاوتی، که در آرمان با یکدیگر هم آوائی داشته باشند؛ به پشتیبانی از همدیگر آماده مبارزه باشند. تا اگر به هر دلیلی یک گروه شکست خورد یا دچار مشکلی گردید، گروه بعدی بتواند بدون از دست دادن وقت، به حمایت از گروه قبلی برود، و نگذارد که آن کار نیمه تمام بماند بدون توفیق باشد.

یکی از بدترین قوانین موجود در کشور ما، که توسط حکومت قدرت پرست آخوندی مقرر گشته و به اجرا در می آید؛ رعایت حجاب اجباری اسلامی، به وسیله بانوان و دوشیزگان جامعه ما در ایران است. چنین قانون تهوع آوری که منش زنهای میهن مان را خدشه دار می کند؛ از آن دسته از نظم و مقرراتی است، که باید با نافرمانی مدنی از حیطه اعتبار ساقط گشته و از میان برود. به طور مثال اگر چند گروه از زنهای فداکار جامعه مان، بخواهند که در به انجام رسیدن این امر مهم نقش آفرینی بکنند؛ و با انجام دادن نافرمانی مدنی کارشان را پیش ببرند؟ دهن کجی نمودن ایشان به همان قانون حجاب اجباری است؛ تا که در این رهگذر پوزه سران خودپرست در حکومت خونخوار ملاها را، به زمین نامرادی ایشان بمالند؛ و آنها را به همراه همین مقررات غیر انسانی شان به گور بسپارند.

نافرمانی مدنی چگونه به ثمر خواهد رسید؟ این آرمان والا، از سوی هر تعداد از زنان جامعه در میهن مان که شکل می گیرد؛ باید در چند گروه با یک ایده و هدف مشخص موجودیت بیابند؛ بدیهی است که زنان پاکدامان ایرانی، با رعایت اصول عفت و تشخص زنانه خودشان، بدون حجاب اجباری تمسخرآمیز اسلامی، به مکان های از پیش در نظر گرفته شده در مجامع عمومی بروند؛ اگر چنانچه گروه اول با مشکلی روبرو بشود، گروه بعدی که جهت پشتیبانی در همان نزدیکی هست؛ برای جایگزینی گروه قبلی آماده گشته، به میدان مبارزه بیایند و کار را ادامه بدهند. 

مردان، بخصوص جوانان جامعه نیز می توانند، در ارتباط با موارد دیگرنظم و مقررات اجتماعی، که برای آنها جنبه اجباری دارند؛ با تشکیل دادن گروههای مشابه که یک هدف را پیگیری می کنند؛ با نافرمانی مدنی خودشان به این مهم بپردازند.

آنچه که دارای اهمیت می باشد، این است که گروهها در پشتیبانی کردن از همدیگر سستی ننموده و کوشا باشند؛ و میدان مبارزه را در کنترل خویش داشته باشند. انجام گرفتن اعتصابات عمومی نیز در جای خودشان، از بهترین شیوه های نافرمانی مدنی هستند. از اعتصابات دانش آموزی و دانشجوئی گرفته، تا اعتصابات کارگری و کارمندان، و در طیف وسیع تر اعتصابات رانندگان وسائل نقلیه عمومی، حتی خرید نکردن مردم از فروشگاههای مواد خوراکی و پوشاکی و امثال اینها، ممکن است که به ظاهر کوچک جلوه بکنند؛ اما در حقیقت ریزه کاری هائی هستند که کمر یک حکومت را، اگر نشکنند خم می کنند و از قدرتش می کاهند!

فرمانبرداری از قوانین مدنی موجود در یک جامعه، فقط در صورتی مجاز است که آن مقررات، مصالح فردی و عمومی مردم آن سرزمین را تأمین نمایند؛ در غیر این صورت، یگانه نسخه ای که به نجات یافتن یک ملت رنجدیده از یوغ اسارت سی وچهار ساله در میهن ما می انجامد؛ همین نافرمانی مدنی که توأم با پشتیبانی عمومی باشد خواهد بود. در حکومت خودکامه سران رژیم آخوندی، حجم اشتباهات و ظلم و تعدی به مردم ایران در حدی است، که جای کوچکترین تردیدی برای هر چه زودتر شکل گرفتن گروههای متعدد برای اقدام به نافرمانی های مدنی را باقی نمی گذارد. باشد تا سرانجام بعد از سه دهه رنج و عذاب و فشارهای گوناگون، در آشفته بازار انتخابات ظاهری که انتصاباتی واقعی است؛ گروههای خودجوش نافرمانان مدنی، لاشه متعفن جمهوری رو به زوال اسلامی را، نقش بر زمین نیستی شان بکنند؛ و اینهمه نابسامانی های اجتماعی را، که ثمره حضور این قوم ناشایست در سرزمین ما است را، از درون خاک میهن مان ریشه کن بنمایند!
بهار 2572 آریائی هلند

محترم  مومنی روحی


به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed

Thursday 10 January 2013

تاریخچه پیدایش آخوند در ایران


تاریخچه پیدایش آخوند در ایران


  
کمتر کسی را می توان سراغ داشت که در زندگی روزمره خود کلمه اخوند را به کارنبرد یا نشنود.اخوند کیست و از کجا وارد فرهنگ ما شد.یک مثال قدیمی طنز درایران وجود دارد که می گوید اگر ریش هر اخوند را بالا بزنی زیر ان نوشته شده است (ساخت انگلیس).
این ضرب المثل طنز ریشه عمیقی در حقیقت دارد. دو اصل مهم در تشیع عبارتست ازاجتهاد و تقلید که تا قبل از زمان قاجار این دو اصل وجود نداشته یا خیلی کمرنگ بوده است. تا پیش از دوره قاجاریه هیچ شخصی را نمی توان یافت که خود را روحانی یا مجتهد معرفی کرده باشد و از مسلمانان بخواهد که مقلد او باشند و اوامر او را اطاعت کنند. بر طبق مدارک اولین بار در زمان صفویه سر و کله انگلیسیها در ایران پیدا شد.

نام برادران شرلی برای همه آشناست. برادران شرلی در هنگام عزیمت به ایران مترجم در اختیار داشتند که این نشان دهنده انست که دولت انگلیس از سالها قبل کشور ایران مردم ایران و روحیات انها را می شناخته است و با قصد و نیت قبلی پا به کشور ایران گذاشته است. در هنگام عزیمت برادران شرلی به ایران یکی ازهمراهان انها به اشتباه توسط دولت شاه عباس کشته می شود. شاه عباس از شنیدن این خبر ناراحت می شود و به برادران شرلی می گوید ای کاش به جای این نوکر شما شش ایرانی کشته می شدند ولی هرگز این اتفاق نمی افتاد برادران شرلی به شاه عباس می گویند زیاد خودتان را ناراحت نکنید این نوکری که کشته شده ایرانی بوده شاه عباس از شنیدن این خبر خوشحال!میشود و می گوید خوب حالا عوض اون نوکر شما هر کدام از نوکرهای مرا خواستید بردارید.

چند سال قبل از اعزام برادران شرلی به ایران دولت انگلیس یک هندی را در پوشش یک درویش روانه ایران می کند که نام وی مقصود علی بوده است.حدس زده می شود برادران شرلی بر اساس اطلاعات مقصود علی از جامعه ایران به کشور ایران اعزام شده باشند.درویش مقصود علی به زبان فارسی چنان تسلط داشته که حتی شعر فارسی نیز می سروده است. وی اولین ویروس شومی بود که از طرف دولت انگلیس روانه ایران شد و به طوری که در ادامه می بینیم صنعت ملا و اخوند سازی توسط وی در ایران راه انداخته شد.

ورود مقصود علی به ایران به سال نهصد و نود هجری گزارش شده است.در این زمان در ایران خانقاه های زیادی وجود داشت و کسی که مجلس خانقاه را می گرداند به مجلس ارا معروف بود.از انجا که مقصود علی شغلش درویشی و مجلس ارایی خانقاهها بود به مجلسی معروف شد واین اقا پدر مجلسی های مشهور می باشد. مقصود علی هندی پس از امدن به ایران ساکن اصفهان می شود و با دختر یک درویش لبنانی جبل املی به نام درویش ملا محمد ازدواج می کند.

در سال هزارودو هجری شاه عباس شروع می کند به مبارزه با صوفیان در حالی که پادشاهان صفوی خود در ابتدا از طرفداران صوفیان بودند. ما در کتاب مرتضی راوندی تاریخ اجتماعی ایران جلد سوم صفحه چهارصدوهشتادوسه می خوانیم که در دوران شاه عباس مبارزه با متصوفان برای از بین بردن نفوذ انان به اندازه ای شدید بود که در عرض سی سال تمام مهر علاقه سیصد ساله نسبت به صوفیه جای خود را کینه و انتقام و تعصب کور داد.

مقصود علی هندی وقتی با برخورد شدید شاه عباس با صوفیان روبرو می شود از ایران فرار می کند. مقصود علی هندی از خود دو پسر در ایران به جا می گذارد یکی محمد تقی و دیگری محمد صادق که این محمد صادق همان علامه مجلسی اول می باشد.

محمد صادق در هنگام فرار پدرش فردی نابالغ بوده اما بعد وقتی بزرگتر می شود به فرقه صوفیان می پیوندد و بدون ترس از شاه عباس به خانقاهها رفت و امد می کرده است. پس از مرگ شاه عباس شاه صفی جای وی را می گیرد. قابل ذکر است که بعدها وقتی علامه مجلسی دوم پسر مجلسی اول دستور کشتن صوفیان را می دهد مردم به او معترض می شوند که پدر تو نیز درویش بود پس چرا با صوفیان چنین برخوردی می کنی وی در جواب می گوید که پدر من یک درویش واقعی نبوده و برای رسوخ در صوفیان و کسب اخبار از انها به لباس درویشی در امده است. در حقیقت علامه مجلسی اول جاسوس شاه عباس بوده است. پس از روی کار امدن شاه صفی سیاست سرکوب
دراویش توسط وی ادامه می یابد اما از بخت بد علامه مجلسی اول وی هیچ مدرکی در دست نداشته که ثابت کند واقعا درویش نبوده و وقتی جان خود را در خطر می بیند از ترس جان همانند پدرش به هندوستان می گریزد.این علامه مجلسی اول هم دو پسر داشته یکی عبدالله که وی را همراه با خود به هندوستان می برد و پسر دیگرش به نام عزیزالله را در ایران باقی می گذارد. پس از فرار محمد تقی پسرش عزیزالله در ایران به ثروتی بسیار زیاد دست می یابد که البته منبع و ریشه این ثروت مشخص نیست.

یکی از نوادگان عزیزالله الماس گرانبهایی را به حرم علی تقدیم می کند که به خاطر این کار این خاندان به الماسی معروف می شوند که هم اکنون نیز خاندان الماسی در اصفهان یکی از خانواده های پولدار می باشند.بعد از مدتی محمد تقی هندی با یک ماموریت جدید همراه با شخصی به نام سید مراد هندی به عراق فرستاده می شود.این اولین برخورد ما با پیشوند سید در تاریخ است.اولین بارمقصود علی هندی با توجه به داغی بازار صوفیان خود را درویش معرفی می کند اما حال که دراویش بازار خود را از دست داده اند مراد هندی خود را سید معرفی می کند.سید مراد هندی سه پسر داشته است.

یکی ابوالمعالی یکی عبدالکریم ویکی هم محمد علی نام داشته است.محمد علی در عراق به شغل طبابت مشغول بوده و به خاطر اطلاعاتی که در زمینه پزشکی داشته به حکیم معروف می شود و هم اکنون تمام کسانی که در عراق فامیل حکیم دارند از نوادگان این محمد علی هستند.محمد تقی هم در عراق دارای ثروت زیادی بوده و فرزند وی به نام محمد باقر در عراق تحصیل می کند.محمد تقی منشی های زیادی داشته است وی به همراه تمام منشی هایش و ابوامعالی و عبداکریم به ایران مهاجرت می کند که مصادف با پادشاهی شاه سلیمان بوده است و با توجه به قدرت
مالی فراوانی که در اختیار داشتند مدارس متعددی در ایران به راه می اندازند و طلبه های زیادی را جذب مدارس خود می کنند و انها را اموزش می دهند.ماموریت اقای محمد تقی رواج خرافات تا سرحد افراط در بین مردم ایران بوده است زیرا دولت انگلیس تنها راه را برای سلطه بر ایرانیان ایجاد جدایی بین انها دانسته و البته خوب تشخیص داده بود و تا امروز هم از این تفرقه استفاده می کند. منشی های محمد تقی شروع می کنند به کتاب نوشتن که البته تمام کتابها به نام محمد تقی یا همان علامه مجلسی منتشر می شده است.منشی های محمد تقی به سراسر ایران می رفتند و برای او تبلیغ می کردند.

.محمد تقی برای تمام کارها و اوقات شیعیان از بدو تولد تا لحظه مرگ دعاهای بخصوصی را ابداع می کند.هر روز هفته یک دعا هر ماه سال یک دعا تمام اداب وکارها یک دعا به نحوی که اگر انسان بخواهد به تمام این دعاها عمل کند از زندگی باز می ماند و تازه یک دهم دعاها را هم نمی تواند بخواند.از نظر علمی محمد تقی پدر گرچه علامه بزرگ است اما از فرزندش محمد باقر در نزد شیعیان کمتر است.

محمد تقی دختر داشته که به همسری شخصی به نام محمد صالح خاتون ابادی درمی اورد از این زوج فرزندی به دنیا می اید به نام میر محمد حسین که محمد باقر یعنی همان مجلسی دوم دخترش را می دهد به میر محمد حسین.
میر محمد حسین پس از ملاباقر مجلسی می شود ملاباشی شاه سلطان حسین.از ان روز تا کنون بیشتر امامان جمعه فرزند زادگان این میر محمد حسین هستند. میر محمد حسین باعث شکست ایران از افغانها می شود.شاه سلطان حسین یک وزیر با تدبیری به نام فتحعلی خان اعتمادالدوله. که این شخص در حقیقت اداره امور مملکت را بر عهده داشته زیرا شاه سلطان حسین شخصی نادان و خرافاتی بوده است. در شبی امدادهای غیبی(انگلستان)به میر محمد حسین ماموریتی را محول می کند و وی خود را با عجله نزد شاه سلطان حسین می رساند و وی را فریب می دهد که فتحعلی خان اعتمادالدوله قصد کودتا و براندازی حکومت او را دارد و یک سری مدارک جعلی را نیز به سلطان حسین نشان می دهد.سلطان حسین بلافاصله دستور کور کردن وزیر خود را می دهد و خود این میر محمد حسین دستور شاه را اجرا می کند و وزیر بالیاقت شاه نالایق را کور می کند.روز بعد سلطان حسین متوجه اشتباه خود می شود اما دیگر کار از کار گذشته بوده است.دختر محمد باقر مجلسی با شخصی به نام محمد اکمل ازدواج می کند که فرزند انها وحید بهبهانی نامیده می شود که این وجید بهبهانی ابداع کننده اجتهاد و تقلید در شیعه می باشد. دختر دیگر محمد تقی با شخصی از سادات ازدواج می کند که فرزند انها طباطبایی نامیده شد و نسل طباطبایی ها از انجا نشات گرفته است.

یعنی خانواده های طباطبایی حکیم مجلسی بروجردی بحرالعلوم امام جمعه امامی الماسی و خیلی دیگر از خانواده های مذهبی همه از این جا ریشه گرفته اند.

انچه خواندید گوشه ای از تحقیقات اقای مهدی شمشیری در رابطه با پیدایش
اخوند در ایران بوده
به اشتراک بگذارید:(کدنویسی این ابزارک)

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Oyax :: Yahoo Buzz :: Reddit :: Digg :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Email To: :: Subscribe to Feed